جزر و مد ويران كننده ي بودن و نبودن و باز نبودن و بودن فرا تكراري
رواني آكنده از پراكنده پيدا كرديم و عذر مي خواهيم كه آراميم در هيجان شيپور و طبل.
اين سان آب گرم از دماغمان آمده است و شما ندانيد كه بر ما چه مي گذرد بهتر است............
حال صبر هم مفتضح است از انتظار...
حاليا آ، بازيم و توانيد نوشيد از آنچه مي نوشيديد از آب داغ و سرد...
+ نوشته شده در یکشنبه شانزدهم اسفند ۱۳۸۸ ساعت 10:27 توسط گروه ادب و هنر سپیدگاه
|
دلمان می خواهد